ای یار جفا کردهی پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهنآلودهی یوسفندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانهی مجنونِ بهلیلینرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
بس در طلبت کوشش بیفایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
مرغ دل صاحبنظران صید نکردی
الا به کمان مهره ابروی خمیده
میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزهات به نگه کردن آهوی رمیده
گر پای به در مینهم از نقطهی شیراز
ره نیست تو پیرامُن من حلقه کشیده
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده
روی تو مبیناد دگر دیده سعدی
گر دیده به کس باز کند رویتودیده
#سعدى
با اصلاح رسمالخط از سوی بنده و از کانال تلگرامی @chaameghazal ⛱
درباره این سایت