ب
یادم نمیآید در این وبلاگ از علاقهی خود به چاوشی سخنی گفته باشم. در روزهای پرشور نوجوانی در کنار آهنگهایی از رضا صادقی و احسان خواجه امیری و دیگران که خوانندگان محبوب آن روزها (و شاید هم این روزها) بودند، آلبوم "من خود آن سیزدهم" چاوشی به گوشم خورد. بعدها سیدی (شاید هم دیویدی) آلبوم را م و گمش کردم و بعدترها فایلش را هم قانونا اری کردم. استفاده از اشعار کلاسیک در وهلهی اول -برای منی که از وقتی که با آنها آشنا شدم شیفتهشان گشتم- بسیار جالب توجه و دلنشین بود. درستخوانی و خاص بودن همهجوره در فضای موسیقی ایران به دلنشینی کارهای چاوشی برایم میافزود. آلبوم "حریص" را هم خیلی دوست داشتم و نیز "پرچم سفید" را. الان ممکن است اسم همهی آلبومها و آهنگها یادم نیاید و بعدا مدام بخواهم برگردم و اضافهشان کنم. رسید به "امیر بیگزند" که همدم تنهاییام در دورانی بود که منتشر شده بود. اوایل شروع به نوشتنم در این وبلاگ یعنی حدودا. "ابراهیم" اما با تمام ویژگیهای مثبتی که داشت، از نظر شعر به دلم ننشست چندان. گذشت تا الان که "باز" یا به نام رسمیاش "بینام" پخش شده و دگر باره اشعار کلاسیک در آن دلبری میکنند. وحشی بافقی عزیز، سعدی بزرگ، مولوی مشهور و فصیحالزمان شیرازی که این آلبوم سبب شد تا نامش به گوشم آشنا شود. بسیار دوستداشتنیست این آلبوم. مخصوصا آهنگهای قند منی، گنجشک پریده (که شعرش را گذاشتهام)، باز، زاهد، من ندانستم (از اشعار عالی سعدی) و ای قوم به حج رفته کجایید. دقیقا کجایید؟
آلبوم ,اشعار ,چاوشی ,اشعار کلاسیک منبع
درباره این سایت