ب

دکتر یونس شکرخواه (که علی‌رغم مخالفت خودش، پدر رومه‌نگاری آنلاین ایران می‌خوانندش و با اینکه فقط چند گفتگو از او دیده‌ام شیفته‌اش هستم) می‌گفت: " ما آخرش شبیه پدر مادرهامون میشیم". ترسناک است نه؟ شاید از آن‌ها خوشمان نیاید ولی انگار محکومیم به شباهت. پرواضح است که این سخن صرفا نظر یک اندیشمند است نه وحی منزل اما نشانه‌هایش خیلی زیادند. حتی پدر و مادر هم اگر نباشد، من در خودم زیاد دیده‌ام که پس از مدتی دارم شبیه کسانی که دوستشان نداشته‌ام رفتار می‌کنم و این تلخ است. عجیب و تلخ. برای خود اینگونه توجیه می‌کنم که الگوی دیگری نداشته‌ام اما این استدلال با کدام منطق جور در می‌آید؟ هرچند نمی‌دانم پاسخش چیست. باید الگو می‌ساختی برای خودت؟ به این راحتی نیست که. بدبختی اینجاست که بخش زیادی از ماجرا ناخودآگاه است. نقش فعالی در شکل‌گیری تمام واکنش‌هایم نداشته‌ام لزوما. و امید می‌بندم به کلماتی مثل آگاهی و تمرین:

باید که شیوه‌ی سخنم را عوض کنم

شد شد، اگر نشد دهنم را عوض کنم

ناصر فیض

 

پ.ن: شعر جالبی‌ست از ناصر فیض. اگر وقت و علاقه داشتید، پیدایش کنید و بخوانید.

نداشته‌ام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

لغات کلیدی زبان انگلیسی در زندگی آنلاین لاو استور کوتی موزیک امروز من دیروز فردای من است دیجیتال مارکتینگ دانستی های حوزه املاک hamechidan112 زندگی با مسیح